۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

پدر اعدام شده در بغل فرزند ....


آیا می توانید تصور نمائید ؟ اگر هر یک از ما یکی از عزیزانمان را در جلو چشمانمان ((پشت پرده نیز فرقی ندارد)) اعدام و در بغلمان رها نمایند ....چه حالی خواهیم داشت ....؟ من ار تصور آن ناتوانم ....ما برای رسیدن به قله ها رنج دروان ها برده ایم ....رفقا دوستان انسانهای شرافتمند فکر کنیم سیستمی را باید جایگزین این رژیم بنمائیم که شاستگی نام و مقام انسانی را داشته باشیم ؛ اینکه این رژیم را نمی خواهیم ....خمکار نکرده ایم تمامی حیوانات و نباتات و انسانها می دانند که این رژیم لکه ننگ تاریخ این سرزمین و مردم است حتی دریاچه ها نیز می دانند رودها نیز ....اما ؟ چه می خواهیم به جای آن بیاوریم ؟ آیا فکر کرده اید ؟ برای مسائل و مشکلات جامعه مان آیا فکر نموده ایم؟ زنده باد آزادی و برابری در تمامی عرصه ها ....سیستم نابرابر این است که می بینید ؛ آیا بازه
با سنگ و فلاخن و هر وسیله ممکن تماشاچیان سادیستی صحنه های رقص مرگ عزیزانمان و فرزندان مردم و خود جنایتکاران اسلامی را از محل های مناسب به سنگ ببندیم .... با شعار نویسی و بحث و صحبتهای در گوشی و محفلی ؛ از هر راه ممکن از هر زاویه ای که می توان ؛ باید به اعدام و جنایات سیستماتیک پایان داد ....پایان اعدام ؛ آغاز سرنگونی این جنایتکاران است با چز و فز و دعا و نذر و نیاز هیچ کاری از پیش نمی رود ....از دور و از محلهای مناسب با حداقل هزینه....این کار ممکن است و شدنی است و بسیار اسان خواهد بود اگر توده ای و همه گیر شود ....یک تکه پارچه و دو تکه نخ...بزن در دل دشمن هراس ایجاد کنی .....بس است جنایت و سرکوب ماشایسته نام انسان هستیم ......با این کار رژیم را به داخل جنایت خانه هایشان برخواهیم گرداند و سنگر به سنگر می زنیم تا به سرنگونی کامل ....شروع سخت شاید باشد اما غیر ممکن نیست ....باید از نقطه ای شروع نمود.
با سنگ و فلاخن و از محل های مناسب بساط جنایتکاران اسلامی و تماشاچیان سادیستی..... ترازو میزان جنایات و اسلامشان را بر هم زنیم....

فراخوان به همکاری علیه مجازات اعدام !م می خواهیم تاریخ را تکرار کنیم ....؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر