۱۳۹۳ اردیبهشت ۷, یکشنبه

یکی‌ از همشهریان ستار بهشتی‌


یکی‌ از همشهریان ستار بهشتی‌ در اولین مراسم سالگرد این کارگر وبلاگ نویس که در تاریخ ۹ آبان ۱۳۹۲ با حضور چهره های سرشناسی چون نسرین ستوده، رضا خندان، محمد نوریزاد، نرگس محمدی و اکرم نقابی مادر سعید زینالی برگزار شد گفت: "خواستم بگویم افتخار کنید به ستار، من خودم در اوین بند ۳۵۰ بودم، ستار کاری کرد که هیچ ماموری جرات نکنه روی هیچ زندانی دست بلند کنه ... "
حمله وحشیانه اخیر و فاجعه پنجشنبه سیاه بار دیگر به ما نشان داد: امیدواری به تغییر رفتار مقامات جمهوری اسلامی بدون تغییرات اساسی‌ در ساختار نظام "ولایت مطلقه فقیه" و صرفا جابجايي محمود و حسن، تصوری خوش خیالانه است!
تنها در يك نظام دمكراتيك با قوه قضاييه اي مستقل كه بر اساس قوانين حقوق بشر پايه ريزي شده باشد، ماموران جرات نخواهند كرد روي شهروندان دست بلند كنند!

۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

سکوت در برابر اعمال خلاف قانون به منزله تأیید آن است!



شیرین عبادی وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، در واکنش به بسته شدن پرونده قتل عمد ستار بهشتی ( جوانی که به شدت از سوی پلیس فتا در داخل بند۳۵۰ زندان اوین شکنجه شد) ، در گفت‌وگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه گفت که "سکوت روحانی در برابر چنین اعمال خلاف قانون به منزله تأیید آن است" .
این گفتگو در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۹۲ ( 04 دسامبر 2013 ) انجام شد و اکنون پس از گذشت ۴ ماه ، ۱۴ روز سکوت رئیس دولت هنوز ادامه دارد ...
پس از انتشاز خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامه‌ای که در سایت کلمه منتشر شد اعلام کردند که «ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین بوده و آثار شکنجه در تمام قسمت‌های مختلف بدنش مشهود بوده‌است».
در تاریخ یازده فرورودین یکهزار سیصد و نود و سه زمانی‌ که هنوز ۴ سرباز ایرانی‌ در اسارت بودند، زنی‌ از شهرستان رباط کریم سکوت نکرد و خطاب به گروگانگیران نوشت:
" ثروتمندان و زور مداران، اگر بتوانند هر چه را انکار کنند، هرگز نمی توانند
”مادران” را انکار کنند. چون انکار مادران، انکار انسانیت است. ومن، یک مادر داغدیده و داغدارم. مادری که جلوی چشمش پسر جوانش را بردند و او را زدند و کشتند و همه مسئولان خونش را انکار کردند! ... "

۴ روز پس از انتشار این نامه که توسط گوهر عشقی‌ مادر ستار بهشتی‌ نوشته شده بود، ۴ سرباز ایرانی‌ آزاد شدند ...
حال در اقدامی مشابه به گفته همسر عبدالفتاح سلطانی "برگی دیگر از دفتر تاریخ خونین شد "
کجا؟ در همان بند۳۵۰ زندان اوین!
توسط چه کسی‌؟ همان حکومت اسلامی ایران!

روز پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۳ دهها زندانی سیاسی مورد ضرب و شتم بی‌ سابقه قرار گرفتند و ۷۴ زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در شهادت نامه ای خطاب به دادستان تهران که به امضای اکثر قریب به اتفاق زندانیان حاضر در بند ۳۵۰ رسیده، به شرح آنچه روز پنج شنبه در این بند گذشت و رفتار بی سابقه ی ماموران امنیتی پرداختند.
باز هم استبداد جهت فرار از واقعیت از ابزار انکار استفاده می‌کند: رييس سازمان زندان های نظام "مقدس" اسلامی ميگويد "هیچ‌گونه ضرب و شتمی در زندان اوین نداشتیم و بنا نداریم که به ادعاهای سایت‌های معارض که دروغ‌پراکنی علیه نظام می‌کنند پاسخگو باشیم"!
گروهی از زندانیان بند ۳۵۰ در واکنش به یورش پنج شنبه گذشته ماموران به این زندان، و ممانعت از اعزام مجروحین به بیمارستان و بی‌خبری از زندانیان منتقل شده به انفرادی، اعلام اعتصاب غذا کردند.
خانوم‌ها و آقایان! همانطور که گفته شد سکوت به منزله تأیید اعمال خلاف قانون است. اما شکستن سکوت نیز بدون خطر نیست همانطور که وقتی‌ نسرین ستوده در اعتصاب غذا بود و ستار سکوت نکرد ... اما انتخاب با شماست اگر همه با هم همصدا سکوت را بشکنیم، حکومت سرکوبگر را به عقب نشینی وادار خواهيم كرد ...، اما در صورتی‌ پیشروی آنها، به شکلی‌ دیگر نوبت خود ما خواهد شد!
از آنجا که صدای خانم شیرین عبادی در جامعه بین‌الملل انعکاس گسترده تری خواهد داشت، و در خارج از ایران خطر کمتری ایشان را تهدید می‌کند، تقاضا می‌کنیم در مقابل سرکوب زندانیان واکنش نشان دهند تا بتوانیم صدای زندانیان را بهتر انعکاس دهیم.
با احترام
سهیل پرهیزی
۳۰ فروردین
۱۳۹۳

۱۳۹۳ فروردین ۲۹, جمعه

بند ۳۵۰ اوین امروز شاهد بی سابقه ترین برخورد و خشونت علیه زندانیان سیاسی



بند ۳۵۰ اوین امروز شاهد بی سابقه ترین برخورد و خشونت علیه زندانیان سیاسی ای بود طی قریب به دو دهه گذشته بود، خشونتی که با خونریزی توام شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، بر اثر تهاجم امروز صبح به بند ۳۵۰ اوین که توسط عوامل اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات و بیش از یکصدنفر از سربازان گارد سازمان زندانها صورت گرفت زندانیان بند ۳۵۰ با باتوم و … مورد ضرب و جرح قرار گرفتند که بیش از سی تن از آنان مجروح و مضروب شدند و دستکم چهارتن از زندانیان سیاسی به دلیل خونریزی و شکستگی به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده اند. سی و دو نفر نیز به پس از ضرب و جرح به انفرادی منتقل شده اند.
تهاجم امروز در پی اعتراض و مقاومت زندانیان در برابر برنامه خشن بازرسی به وقوع پیوست و بیش از پنج ساعت به طول انجامید. ماموران از کلیه عملیات خود فیلم و عکس تهیه کرده اند.
شدت برخورد و خونریزی در بند ۳۵۰ به حدی بود که در هنگام انتقال زندانیان مجروح به انفرادی و بهداری زندان، مینی بوس حامل آنها خونین شد. همچنین محوطه هواخوری این بند نیز به خون زندانیان آغشته شد.
پارگی رگ دست امید بهروزی، شکستگی دنده اسماعیل برزگری، شکستگی سر اکبر امینی، یک مورد حمله قلبی منجر به اعزام به سی سی یو، چندین مورد شکستگی و جراحت انگشتان دست و پا، جراحت و خونریزی صورت و آثار کبودی ناشی از باتوم بر روی بدن تعداد زیادی از زندانیان وجود دارد، از جمله آثار تهاجم پنجشنبه در بند ۳۵۰ است.
براساس این گزارش، زندانیانی که به انفرادی منتقل شده اند پس از انتقال از تونل سربازان باتوم به دست و ضرب و شتم شدید با دستبند و چشم بند به انفرادی ۲۴۰ و یا مکان دیگری منتقل شده اند؛ از وصعیت سلامتی این افراد اطلاعی در دست نیست.
بخشی از ضرب و جرح زندانیان که تنها رفتار اعتراضیشان سرودخوانی بود، در هواخوری بند و بخش دیگری نیز در اتاقها و سالن ها صورت گرفت. سربازان و لباس شخصی ها عمدتا سر زندانیان را از بالای پله ها هدف باتوم قرار داده اند. سرهنگ امانیان مسول کل حفاظت زندانهای تهران و قبادی مسول حفاظت زندان اوین از نزدیک شاهد و آمر این رویداد یوده اند.
عبدالفتاح سلطانی، محمد امین هادوی، سعید متین پور، بهنام ابراهیم زاده، بهزاد عرب گل، هوتن دولتی در میان ۳۲ انتقال یافته به انفرادی هستند.
کلمه در تلاش است که جزییات بیشتری از این واقعه دردناک و برخورد سبعانه را پس از بررسی و تایید، منتشر سازد.
از همه انسان های دلسوز و شرافتمند نیز، در هر جایگاه و با هر مقام و مسئولیتی، انتظار می رود در برابر ریختن خون زندانیان بی دفاع سکوت نکنند و در پاسخ به ندای وجدان خود، از هر اقدامی برای توقف خشونت ها علیه اسرای حاکمیت دریغ نورزند.

۱۳۹۳ فروردین ۲۵, دوشنبه

مریلا زارعی- دقایقی پیش- برنامه هفت:


ضمن اجترام به همکارانم من به عنوان بازیگر اعتبارم رو از مردم گرفتم که اینجا روی این صندلی بنشینم و وقت مردم رو بگیرم. پس حق ندارم از مردم درخواست کنم یارانه بگیرید یا نگیرید. اگر درخواستی هم داشته باشم، باید از مسئولین باشد. از مسئولین می‌خوام که ابتدا امکانات رفاهی حداقلی رو برای مردم فراهم کنید بعد خود مردم یارانه نخواهند گرفت. من به عنوان کسی که سقفی بالای سرم هست، خانواده‌ام کنارم هستند و کارم را می‌کنم حق ندارم از کسانی که در جاهای دیگه این امکانات رو ندارند بخواهم یارانه نگیرند.

ضمن اجترام به همکارانم من به عنوان بازیگر اعتبارم رو از مردم گرفتم که اینجا روی این صندلی بنشینم و وقت مردم رو بگیرم. پس حق ندارم از مردم درخواست کنم یارانه بگیرید یا نگیرید. اگر درخواستی هم داشته باشم، باید از مسئولین باشد. از مسئولین می‌خوام که ابتدا امکانات رفاهی حداقلی رو برای مردم فراهم کنید بعد خود مردم یارانه نخواهند گرفت. من به عنوان کسی که سقفی بالای سرم هست، خانواده‌ام کنارم هستند و کارم را می‌کنم حق ندارم از کسانی که در جاهای دیگه این امکانات رو ندارند بخواهم یارانه نگیرند.

۱۳۹۳ فروردین ۲۳, شنبه

درخواست اصغر فرهادی از خانواده "سربندی"


«آن کودک خردسال دیروز را ببخشائید»
«خانواده محترم سربندی، سلام.
پیش از هر سخن، تسلیت مرا در داغی که دیده اید، پذیرا باشید.
چندی پیش در یکی از روزهای میانی هفته، به قبرستانی که فوت شدگان فامیل در آن آرمیده اند سر زدم. هیچ کس آنجا نبود. من بودم و آنسوتر زنی که در چادر سیاه خود فرو رفته و بر سر مزاری نشسته بود. تنهایی اش در آن بعد از ظهر ساکت و خلوت قبرستان، از آن لحظه هایی شد که همواره در ذهنم باقی خواهد ماند. لختی بعد برخاست. پیرزنی بود نحیف و خمیده قامت، آبی روی سنگ قبر ریخت و با دست آن را به دقت شست و رفت.
رفتم به سوی سنگ قبر خیس، سنگی کوچک و کهنه که حالا با گذر سالیان حروف نام صاحب آن سائیده بود و ناخوانا. به عادت همیشگی، تاریخ تولد و فوت را تفریق کردم. آنجا قبر جوانی بود 17 ساله که در سال 1355 به خاک رفته بود. سی و هشت سال پیش. عجب آنکه پیرزن، سی و هشت سال پس از مرگ عزیزش - به گمانم فرزندش - در خلوت یکی از روزهای میانی هفته، بیرون از هیاهوی روزگار، تنها بر سر خاک او نشسته و هنوز با او بود و در کنارش. سنگ ترک برداشته هم دیگر نام جوان از دست رفته را بر خود نداشت و از یاد پاک کرده بود اما مادر هنوز سینه پیرش داغدار و دلتنگ جوانش بود. داغ، کهنه می‌شود اما فراموش نه.
حقیقت نیست اگر بگویم احساس شما را در این روزهای سخت درک می‌کنم. جای خالی یکی از اعضای خانواده‌تان و غم از دست دادن او از یک سو، سخنان و قضاوت‌های تحریک‌آمیز و ناسنجیده‌ای که ناخن است بر زخم شما از سوی دیگر و واگذاردن سر رشته مرگ و زندگی و سرنوشت دختری جوان در دستان شما از همه سنگین‌تر و سهمگین‌تر. با این حال امید دارم در این سخن کوتاه، منصف باشم.
من خانم «ریحانه جباری» را نمی‌شناسم. اما شنیده‌ام که او در خردسالی‌اش در یکی از سریال‌های من نقش کوتاهی بازی کرده است. ذهنم را می‌کاوم و چهره یک یک خردسالانی را که روزی در ساخته‌های من نقشی داشته‌اند از پیش چشم می‌گذرانم تا شاید بتوانم حدس بزنم کدامشان ممکن است «ریحانه» باشد. در چشم و چهره کدامشان اندک نشانه‌ای از آینده‌ای این چنین غمبار و حزن‌انگیز می توان یافت. در لحن و زبان کودکانه کدامشان ردی از کسی می‌توان جست که فردایی نه چندان دور، هم نوعی را به قتل برساند. اما من در آن چهره‌ها که هنوز نمی‌دانم کدامشان «ریحانه» است، جز معصومیت هیچ نیافتم.
چگونه ممکن است یکی از آن کودکان دوست داشتنی در آینده‌ای نه چندان دور، ثانیه‌های زندگی‌اش در کابوس نزدیک شدن به لحظه آویختنش از طناب دار به شماره بیفتد.
اگرچه هیچکدام از آن دخترکان معصوم در خیال‌بافی‌های کودکانه از آینده‌شان هرگز خود را در هیبت یک قاتل و اعدامی تخیل نکرده بودند، اما به سادگی شاید، هر کدام از آنان با یک اتفاق ساده و بیرون از اختیار و اراده‌شان می توانستند امروز جای «ریحانه» باشند و «ریحانه» در جمع کسانی که اخبار و احوال دختر جوانی محکوم به مرگ را دل نگران دنبال می‌کند. چه می‌شود که آن کودک معصوم دیروز، امروز جوانی می‌شود با دستانی آلوده به خون، در چند قدمی مرگی زودرس. ما مردمان کجای این داستانیم و چه سهمی در سیر آن کودک ناب و زلال و سرخوش دیروز به قاتل امروز داریم. هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل. ما بی‌هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتل‌های روزگاریم.
من دلگیریتان را از کسانی که نابخردانه شما را آزردند و شاید خشمی را سبب شدند که بر سرنوشت ریحانه در روزهای پیش رو تاثیر دارد، درک می‌کنم و با تمام وجودم از شما تقاضا دارم در روزگاری که بخشندگی حتی در جزئی‌ترین امور زندگی روزمره مان گم و ناپیداست، او را ببخشائید. من در تقویمم روزی را که شما با وجود همه رنج‌ها و دردهایتان که تا ابد همراهتان است، این انسان را به زندگی بازگردانید، روز بخشایش نام خواهم داد و نام شما را همواره به خاطر خواهم سپرد.
این گذشت تنها نجات یک فرد نیست. عملی است نمادین، ماندگار و آموزنده. دعوتی است از همگان به گذشت و بخشش. تشویق به گذشت کردن کسانی ست که در موقعیتی چون شما، بر سر دو راهی بخشیدن و نبخشیدن ایستاده اند. شما با این گذشت انسان های زیادی را از مرگ نجات خواهید داد. شاید تقدیر آن است که خون بر زمین ریخته شده در این اتفاق ناگوار در راه هدیه کردن این مفهوم بزرگ و گرانقدر به دیگران به کار آید. شما با این تصمیم بزرگ، معنایی عمیق به مرگ عزیزتان خواهید بخشید.
خانواده داغدار سربندی، به حرمت انسانیت، آن کودک خردسال دیروز را ببخشائید.
سپاس
اصغر فرهادی
بیست و دوم فروردین ماه هزار و سیصد و نود و سه»

۱۳۹۳ فروردین ۲۰, چهارشنبه

ناصر گیتی‌جاه بازیگر سینما‌، تئاتر و تلویزیون درگذشت


ناصر گیتی‌جاه بازیگر سینما‌، تئاتر و تلویزیون درگذشت
یکی از بستگان این مرحوم گفت: در حال حاضر علی دهکردی و داوود رشیدی در پی انجام مراحل تشییع این مرحوم هستند اما هنوز زمان قطعی آن نامشخص است و احتمالا تا بعدازظهر امروز مشخص شود.
اما اگر برنامه خاصی رخ ندهد به احتمال زیاد فردا؛ پنجشنبه؛ ۲۱ فروردین پیکر این مرحوم را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک می سپاریم.
مراحل اداری خاک سپاری در قطعه هنرمندان توسط دوستان هنرمند در حال انجام است تا بتوانیم انشاالله پیکر این مرحوم را در قطعه هنرمندان به خاک بسپاریم.

روحش شاد و یادش گرامی

۱۳۹۳ فروردین ۱۸, دوشنبه

نماینده مجلس ایران: ۴ مرزبان آزاد شده باید تنبیه شوند


۱۳۹۳ فروردین ۱۴, پنجشنبه

قطعنامه پارلمان اروپا: انتخابات در ایران آزاد و منصفانه نبوده است




نقض سيستماتيک حقوق بشر و مجازات اعدام در ايران بايد متوقف شود

کميته روابط خارجی پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره استراتژی عمل اتحاديه اروپا در قبال رژيم ايران به تصويب رساند. در اين قطعنامه ۷ صفحه ای به نقض سيستماتيک حقوق بشر در ايران، رعايت نشدن استانداردهای دموکراتيک در نمايش انتخابات رياست جمهوری و نقض حقوق جامعه مدنی در ايران اشاره شده است.

در این قطعنامه تصریح شده است که یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که به انتصاب حسن روحانی منجر شد، آزاد و منصفانه نبوده است. اين قطعنامه همچنین بر آزادی فعاليت روزنامه نگاران در ايران تأکيد کرده است.

قطعنامه روابط خارجی پارلمان اروپا از رژيم ايران خواسته است مجازات مرگ را متوقف کند و همچنین رژيم ايران را از دخالت در جنگ سوريه بر حذر داشته است.

از نکات جالب مطرح شده در این قطعنامه ملزم ساختن تمامی مقام‌های اروپایی به دیدار با مخالفان سیاسی و جامعه مدنی و همچنین بازدید از زندان‌های سیاسی در هنگام سفر به ایران است. همچنین همکاری‌های اروپا با رژیم ایران مشروط به بهبود وضعیت حقوق بشر و تعیین ملاک‌هایی برای سنجش متداوم اقدامات حکومت شده است.

گزارش حقوق بشری دبیر کل ملل متحد، گزارش حقوق بشری دکتر احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران، ابقای دکتر احمد شهید به مدت یکسال دیگر به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران و اکنون قطعنامه کمیته روابط خارجی اتحادیه اروپا همگی از شکست قطعی «پروژه فریب جامعه جهانی» حکایت دارند.

بر اساس گزارش گزارشگر سازمان ملل در سال ۲۰۱۳ ششصد و بیست و پنج نفر در ایران اعدام شده‌اند.

ناظران و نهادهای حقوق بشری می‌گویند در سال ۲۰۱۳ در ایران دست‌کم ۶۲۵ مورد حکم اعدام اجرا شده است؛ حداقل ۲۸ تن از اعدام‌شدگان زن بوده‌اند. با این حساب شمار اعدام‌ها در مدت‌زمان یادشده نسبت به سال پیش از آن تقریبا دو برابر شده است. بنا بر اعلام سازمان عفو بین‌الملل، در سال ۲۰۱۲ دست‌کم ۳۱۴ مورد اعدام در ایران صورت گرفته است. بر اساس آن آمار، ایران پس از چین در رتبه دوم فهرست کشورهایی قرار گرفته بود که در سال ۲۰۱۲ بیشترین حکم اعدام را اجرا کرده‌اند.

حدود ۴۵۸ اعدام (۵۹ نفر در ملا عام) در ماه‌های بعد از ریاست جمهوری روحانی گزارش شده، ۳۳۱ مورد از این اعدام‌ها به اتهام قاچاق مواد مخدر بوده، ۱۴۸ مورد در رابطه با قتل، که ۸ برابر سال ۲۰۱۲ هست، حدود ۱۱۴ نفر از این افراد اتهام افراد اصلا مشخص نبوده ...